ليلي نام ديگر ازادي است


دست نوشته

دنيا كه شروع شد. زنجير نداشت. خدا دنياي بي زنجير آفريد.

آدم بود كه زنجير را ساخت. شيطان كمكش كرد.

دل زنجير شد؛ عشق زنجير شد؛ دنيا پر از زنجير شد؛ و آدم ها همه ديوانه زنجيري.

خدا دنياي بي زنجير مي خواست. نام دنياي بي زنجير اما بهشت است.

امتحان آدم همين جا بود. دست هاي شيطان از زنجير پر بود.

خدا گفت: زنجيرت را پاره كن. شايد نام زنجير تو عشق است.

يك نفر زنجيرهايش را پاره كرد. نامش را مجنون گذاشتند. مجنون اما نه ديوانه بود و نه زنجيري. اين نام را شيطان بر او گذاشت شيطان آدم را در زنجير مي خواست.

ليلي مجنون را بي زنجير مي خواست. ليلي مي دانست خدا چه مي خواهد . ليلي كمك كرد تا مجنون زنجيرش را پاره كند. ليلي زنجير نبود. ليلي نمي خواست زنجير باشد.

ليلي ماند؛ زيرا ليلي نام ديگر آزادي است.

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:لیلی ازادی,ساعت 18:48 توسط omid| |


Power By: LoxBlog.Com